🎙 علی صفایی حائری (رحمةاللهعلیه)
📚 آنگاه که یاری شدی
✏ منى كه در پروندۀ خدا هزارها ظلم و تبعيض و هزارها جهل و اشتباه و هزارها عبث و بيهوده و هزارها ضعف و كوتاهى نوشتهام، چگونه مىتوانم تسبيح بگويم؟ منى كه اگر به آسمان نگاه كنم و اينهمه ستارههاى سرگردان را ببينم، لااقل در دلم بيهودگى اينها را شاهدم و اگر در زندگى آدمها و رنجهاشان راهى پيدا كنم، لااقل متحير مىمانم و مىگويم: چه مىدانم! و اگر از بيمارستانى عبور كنم، يك تكه آتش مىشوم و مىسوزم و بغض مىكنم و بانگ بر مىدارم؛ و اگر بر صحنۀ جنگ و داستان نامردى و نامرادى آدمها شاهد شوم، طاقتم طاق مىشود و به جنون مىرسم و اگر و...
✏ اين من، چگونه مىتوانم تسبيح بگويم و چگونه مىتوانم اين خدا را بپذيرم و دلم را از شوقش و زبانم را از تسبيحش و چشمم را از اشكش سرشار كنم و وجودم را در خنكاى نسيم لطفش رها سازم؟!
✏ تسبيح من آنجا مطرح مىشود كه باور داشته باشم كه او تمامى كارش را انجام داده و قبول داشته باشم كه تمامى اين دردها در آدمها، و ستمها در جامعه، و كمبودها در جهان از ماست و بر عهدۀ ماست...
✏ و همين تسبيح را تو بايد از زبان دانهدانۀ ماسههاى كنار دريا و از دانهدانۀ ستارههاى سرگردان و از دانهدانۀ برگهاى سبز بهار و زرد پاييز و قطرهقطرۀ بارانها و لحظهلحظۀ رودها بشنوى و همين تسبيح است كه تمامى آسمانها و زمينها را پركرده و همين نواست كه در نىِ هستى، اين همه هياهو بپا نموده است.