🎙️ خاطرهی دکتر علی حائری شیرازی از پدر
🔰 هنگام تفکر
🔸 ببین نورِ کافی داری؟
🔻 پدر در بین درختچهها و بوتهها و گلها، #یاس_رازقی را میپسندیدند. میگفتند: «بوی یاس رازقی، مشام را به یاد #بهشت میاندازد». در خانهای که مدتی در تهران ساکن شده بودند، یک گلدان متوسط یاس رازقی در اتاقشان گذاشته بودند و میگفتند سحرها کل فضای اتاق عطرآگین میشود. بعد با تبسم گفتند: «مدتی بود این گیاه، به ما نه گل داده بود نه برگ. احساس کردم مشکلی دارد. از آن طرف اتاق آوردمش کنار پنجره. با یک نخ، به رشد برگهایش جهت دادم. خاکش را پاکَن کردم. حالا دوباره غنچه زده. میبینی؟ جواب توجه را با چند غنچه همزمان داده!».
🔻 بعد سکوت عمیقی کردند ... «بابا! آدمی هم همینطوره ... اگر دیدی مدت مدیدی است که عمرت به بطالت میگذرد و رشدی نکردهای، نکتهای را فهم نکردهای، نفسی را تربیت نکردهای، حتماً یک جای کار میلنگد. به خودت متوجه شو! ببین نور کافی داری؟ نیاز به هرس نداری؟ خاکت مرده نشده؟ نیاز به کود نداری؟ ... انسان از دیدن #رشد، لذت میبرد. چه شاخ و برگ و گل گیاه مورد علاقهاش باشد، چه رشد معنوی فرد مورد علاقهاش ... و بدا به حال کسی که توقف رشد برگها و گل یاس رازقی، او را به فکر فرو ببرد، اما عدم رشد روحی خودش را متوجه نشود».